دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۸:۰۹
۰ نفر

هفته‌نامه‌ی دوچرخه > یاسمن رضائیان: پنج‌شنبه، تا نیمه‌های شب بیدار می‌مانم. یا در رؤیایی که کتاب‌ها برایم می‌سازند غرق می‌شوم یا به دوردست‌های خیال‌های شیرین خودم سفر می‌کنم. بیدار می‌مانم و بیدار می‌مانم تا بامداد از راه برسد.

تصویرگری: جِین دِیویس

در بامداد، معجزه رخ می‌دهد و این معجزه هرروز تکرار می‌شود. خورشید کم‌کم به آسمان برمی‌گردد و نور، جهان را روشن می‌کند. انگار نور بر نسیم سوار می‌شود و از هرجا که گذر می‌کند رد روشنایی را به‌جا می‌گذارد. جغرافیای عبور نسیم و نور، وسیع می‌شود و بعد به خودم می‌آیم و می‌بینم هرچهارسوی جهان اطراف من روشن شده است.

و اوج این معجزه در مرتبه‌های نور است. از کم به بسیار، از تاریکی به گرگ‌ومیش و از گرگ‌ومیش به روشنایی. از روشنایی به نور مطلق. گاهی فکر می‌کنم نور و مرتبه‌هایش در قلب من نیز جریان دارد. هوای قلبم گاهی گرگ‌ومیش می‌شود، گاهی حتی تاریک است و شب‌ها در آن طولانی می‌شوند. گاهی اما نور چنان می‌تابد که از روشنایی آن تمام جانم روشنم می‌شود. گاهی این روشنایی چنان عمیق است که گرما را هم در وجودم احساس می‌کنم.

و درست همین لحظه‌ی تابش نور است که کشف اتفاق می‌افتد. در پناه روشنایی قلبم، چیزهایی را می‌بینم که تا به حال ندیده بودم. دل‌گرمی‌ها و امیدها را کشف می‌کنم و برای شروع روزی تازه آماده می‌شوم.

روزهای جمعه با بازگشت از سفری درونی آغاز می‌شوند. سفری که در پی آن عطر خنک نسیم بامداد بر جانم نشسته است و گرمای بالاترین مرتبه‌ی نور، مرا به ادامه‌دادن امیدوار کرده است.


تصویرگری: جِین دِیویس

کد خبر 674801

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha